به گزارش مشرق، مکرمی پور کارشناس مسائل بین الملل و امنیت ملی یادداشتی را با عنوان تله محور مقاومت برای آمریکا؛ آمریکا و دوراهی جنگ برای اسرائیا در کانال خود در ایتا منتشر کرد که به شرح زیر است:
موضوع تعویق ده روزه عملیات زمینی اسرائیل در غزه درواقع خبر از تلاش آمریکا و اسرائیل جهت مدیریت اختلافات داخلی خود در زمینه آماده سازی مقدمات و برنامه ریزی جهت آغاز یک جنگ همه جانبه است.
پیش از این بلوف آمریکایی ها برای تحت فشار قرار دادن حزب الله لبنان کارها را خراب کرد.
آمریکا مطمئن بود که ورود گسترده نیروهای نظامی ناتو به منطقه آن هم به همراه تبلیغات رسانه ای سنگین باعث خواهد شد تا جبهه مقاومت دچار اختلاف درونی شده و حزب الله لبنان برای اینکه آمریکا به این جنگ وارد نشود، پشت حماس را خالی میکند.
با اینکه سازمان های اطلاعاتی بارها هشدار دادند که این طرح عملی نمیشود اما بایدن و تیمش باور داشتند که ایران و حزب الله لبنان از ترس گسترش جنگ به سمت سرزمین های عراق و سوریه کوتاه می آیند.
طبق معمول بایدن اشتباه کرد درواقع اگر به نتانیاهو و گالانت بود، حمله زمینی به غزه از چند روز پیش آغاز شده بود.
این دو می خواهند با به اهتزاز درآوردن پرچم اسرائیل در غزه و دستیابی به یک پیروزی سریع، تبلیغاتی بزرگ علیه ایران و متحدانش در جهان به راه بیاندازند و بعد از آن از عواقب این شکست اخیر و افتضاح تاریخی اسرائیل را روتوش نمایند. آن هم با نمایش انتقام سخت!!!
البته از جنبه نظامی نیز میتوانیم دلیل لغو عملیات زمینی اسرائیل در غزه را بررسی کنیم.
گرفتن تصمیم تاخیر عملیات به دلیل باران یک مفهوم خاص نظامی نیز دارد.
در حال حاضر دشت های سیلابی در غزه پیشروی سریعی دارند ، به یک محیطی باتلاقی پر از خطر وارد میشوند که در آن به دلیل بادهای شدید حتی امکان دارد قادر به دریافت پشتیبانی پهپاد یا هوایی نیز نباشند.
یا ممکن است مسیر تدارکات واحدهای اصلی توسط سیلهای بزرگ در درهها قطع شود.
بازده و میزان فعالیت های پهپادی نیز در بادهای شدید و ابرهای متراکم بسیار کاهش می یابد و علامت گذاری لیزری نیز ممکن است با مشکلاتی مواجه شود.
بدترین کابوس ایالات متحده آمریکا شکست سنگین اسرائیل در ابتدای این عملیات زمینی است که ممکن است با آغاز عملیات نظامی حزب الله لبنان در جبهه شمالی نیز همراه گردد.
بدترین اتفاقی که ممکن است برای اسرائیل بیفتد این است که آمریکا و متحدانش برای حفظ مرزهای کنونی اسرائیل باید وارد نبرد نشوند خصوصا اگر همزمان جبهه ای در بلندی های جولان نیز باز گردد و از همه بدتر و دهشتناک تر ورود ایران به این نبرد است که وعده آن را از قبل داده است.
تمام تلاش آمریکا این است که بتواند با چاپ بیشتر دلار ترکیه و مصر را وادار کند تا بخش زیادی از مردمان غزه را به عنوان پناهنده در کشورهای خود سکنی دهد.
آمریکا با این پیشنهاد میخواهد تا حدی اسرائیل را به قبول آتش بس متقاعد کند.
آمریکایی ها به غیر از آن برنامه دارند که با واسطه گری کشورهای عربی، فلسطینی ها را وادار کنند که حتی بدون وقوع آتش بس نیز از غزه خارج شوند.
درواقع هدف این طرح تخلیه جمعیت بخش زیادی از جمعیت غزه (علیرغم مخالفت گروه های مقاومت) و اطمینان از عدم بازگشت مجدد آنها است که در نتیجه کنترل و تسلط اسرائیل را بر سرزمین فلسطین اشغالی در آینده تضمین می کند.
تقریبا همه کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی معتقدند این عملیات حماس فقط یک رزمایش تمرینی جهت تمرین عملیات های اصلی برای نفوذ به عمق سرزمین های اشغالی بوده که در مرحله اول آن، هدف شکستن محاصره نوار غزه و در ادامه تقسیم فلسطین به دو بخش حاکمیت حماس و حاکمیت اسرائیل است.
در حال حاضر نقطه اختلافی در بین سیاستمداران آمریکا به وجود آمده است که اولویت اول اوکراین باشد یا اولویت اول اسرائیل است؟
هر دو جریان سیاسی روی این موضوع توافق دارند که نزدیک شدن آمریکا به هر دو طرف به طور مساوی، خطر از دست دادن همزمان اسرائیل و اوکراین را به همراه خواهد داشت.
اکثریت مطلق سیاست مداران آمریکایی می خواهند از اسرائیل دفاع کنند و آمریکا مانند گذشته کنترل قطعی را در منطقه غرب آسیا به دست آورد و از نیروی انسانی و منابع بزرگ برای کنترل آبراه های استراتژیک قبل از جنگ های احتمالی با روسیه و چین استفاده کند.
آنها در مقابل آمریکایی هایی که می گویند اوکراین حرف اول را می زند،در تضاد هستند.
گرچه استدلال این سیاستمداران اقلیت نیز قوی است.
آنها می گویند که اگر قرار بود اوکراین برای مدتی نامعلومی رها شود و روسیه بر این کشور و دریای سیاه مسلط شود، چرا این همه منابع آمریکا و ناتو هدر رفت و میزان ذخایر ناتو به سطح خطرناکی کاهش یافته است در حالی که امکان حفظ وضعیت موجود وجود دارد و حتی خواهان آماده سازی بیشتر اوکراین نیز هستند تا در مقابل روسیه محکم تر عمل کند.
از آن سمت،طرفداران رسیدگی به جبهه اسرائیل میگویند که روند تصرف اوکراین توسط روسیه ممکن است سالها به طول بیانجامد و اگر آمریکا بتواند قبل از هر چیزی کنترل منطقه خاورمیانه را به دست آورد، میتواند نفوذ و اتحاد روسیه، ایران و چین را خواهد تخریب کند.
در واقع تسلط بر خاورمیانه به معنای رسیدن به در پشتی مناطق آسیای میانه، قفقاز و رسیدن به ثبات کامل در اروپای شرقی است.
آنها خواهان جنگ همه جانبه درکنار اسرائیل علیه ایران و متحدانش است زیرا امکان جبران خسارت وارد شده به اوکراین از طریق فرآیند تسلیح مجدد این کشور وجود دارد ولی در صورت سقوط اسرائیل هیچ شانس برگشتی برای تشکیل یک دژ نظامی در آسیا برای غرب و آمریکا وجود ندارد.
صادقانه بگویم، در حال حاضر هیچ کس طرفدار صلح، دیپلماسی و از این جور مزخرفات نیست.
نقطه مشترک همه این تفکرات مختلف جنگ است، و تنها اختلاف آنها فقط بر سر نقطه آغاز جبهه است.
زیرا آنها نمی توانند بر سر مکان آن به توافق برسند.
به همین دلیل است که تلاش می کنند نتانیاهو را مهار کنند و عملیات زمینی اسرائیل را را تا حد امکان به تاخیر بیندازند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.